1-4. دوران کودکی33
1-5. آغاز جوانی “عبد الله بردونی”33
1-6. خصوصیات اخلاقی34
1-6-1. بدبینی35
1-7. فلسفه مرگ وی36
2- زندگی ادبی38
2-1.آغاز شاعری38
2-2. تأثیر پذیری”بردونی”40
2-3. فرهنگ “بردونی”40
2-3-1. رابطه فرهنگ با سیاست در نزد بردونی41
2-4. موضوعات شعری “بردونی”42
2-4-1. غربت و دوری از وطن42
2-4-2. غم و اندوه45
2-4-3.دلتنگی و تنهایی47
2-4-4. عشق49
2-5. مکتب رمانتیسم و بردونی50
2-5-1. مکتب ادبی رمانتیسم51
2-5-2.اصول مکتب رمانتیسم52
2-5-2-1.توجه به احساسات و هیجانات فرد52
2-5-2-2.آزادی و شخصیت53
2-5-2-3.گریز از اجتماع و واقعیت و سیر در عالم رؤیا و خیال53
2-5-2-4.تجدید در مضامین و ساختار اجناس ادبی54
2-5-3. موضوعات کلی مکتب رمانتیک54
2-6. فعالیتهای سیاسی و اجتماعی”بردونی”56
2-6-1. سمتهای سیاسی “بردونی”59
2-7. منزلت ادبی “عبد الله بردونی”59
2-8. بردونی در سخن ادباء و ناقدان60
2-9. آثار و تألیفات62
الف) آثار شعری “بردونی”62
ب) آثار منثور63
ج) نسخهها خطی چاپ نشده64
فصل سوم: بررسی و پژوهشی در اشعار وطنی عبدالله بردونی66
1- تاریخچه وطنیات در ادبیات عربی67
1-1.وطن و شعر وطنی67
1-2. معنی لغوی وطن67
1-3. تعریف شعر وطنی68
1-4. شعر وطنی در ادبیات عربی قدیم69
1-5. شعر وطنی در ادبیات عربی معاصر71
1-6. عوامل به وجود آورنده شعر وطنی72
1-7. مظاهر شعر وطنی73
الف) گرایش عثمانی73
ب) گرایش شرقی74
ج) گرایش ناسیونالیستی75
د) گرایش اقلیتی و منطقه ای76
1- در مصر76
2- در لبنان77
ه (گرایش بازگشت به وطن:77
و)مساله فلسطین:78
1-8.بردونی و یمن78
1-9.بردونی شاعر وطنی و قومی81
2- شعر “بردونی”83
2-1. ویژگیهای اشعار وطنی “عبدالله بردونی”84
2-1-1.تعصب وتعهد84
2-1-2.صداقت و واقعیت87
2-1-3.غموض و ابهام91
2-1-4. تکرار92
3- زبان اشعار وطنی بردونی95
3-1.اسلوب ها95
3-1-1.سخریه95
3-1-2.حوار98
3-1-3.تصویر99
3-2.صنایع ادبی101
3-2-1.اسلوب ردالعجز الی الصدر101
3-2-2. مقابله104
3-2-3.طباق105
4- مضامین اشعار وطنی106
4-1.آزادی106
4-2.دعوت به وحدت، همبستگی و تعاون109
4-3.مبارزه با استعمار115
4-4.انتقاد از رجال سیاسی119
4-5.فقر و محرومیت124
4-6.صلح و امنیت125
4-7.جمهوری خواهی126
4-8.میهندوستی129
4-9.تجلیل از قهرمانان ملی131
4-10. افتخار به شکوه و عظمت گذشته و دعوت به احیای آن134
4-11.ضرورت فراگیری علم و دانش135
4-12.جهل و عقبماندگی136
4-13.به تصویر کشیدن مشکلات مردم در زمان حکومت139
نتیجه141
فهرست منابع ومآخذ142
منابع فارسی142
منابع عربی:142
فهرست مقالات145
مقدمه
شعر وطنی بازتاب تحولات سیاسی جامعه و نتایج حوادث مربوط به آن است. حوادث پرفراز و نشیب جهان عرب در دوره معاصر به ویژه در یمن شاعران را به شدت تحت تأثیر قرار داد که درباره وطن شعر سرایند؛ لذا شعر ملی ـ میهنی در دیوان شعرای معاصر از جایگاه والایی برخوردار است. عبدالله بردونی در این زمینه شاعری بزرگ و از پیشگامان شعر معاصر یمن به شمار میآید. او مسائل و مشکلات جامعه یمن را به واسطه اشعار وطنیاش به تصویر میکشد و گاه پا فراتر نهاده و به بیان مشکلات جامعه عرب میپردازد و در گرفتاریها و مشکلات، خود را شریک غم و اندوه آنها میداند. قدرت بیان، عاطفه قوی، امتزاج سبک قدیم شعر با سبک جدید باعث شده که وی در این عرصه نامآور شود و شعرش جزء بهترین اشعار ملی ـ میهنی دوره معاصر به شمار آید.
پژوهش حاضر تلاشی در جهت شناخت و طنیات این شاعر بزرگ است. علاوه بر کلیات متشکل از سه فصل است.در فصل اول به بررسی اوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر شاعرپرداخته شده است. فصل دوم به سیر زندگی شخصی و ادبی و معرفی آثار وی اختصاص دارد. در فصل سوم و نهایی تحت عنوان بررسی و پژوهش در اشعار وطنی، سعی بر آن بوده است که هدف اصلی از پژوهش برآورده شود. این فصل با بررسی تاریخچه شعر وطنی به طور خلاصه آغاز شده؛ پس از آن با دستهبندی ویژگیهای شعر وطنی و زبان اشعار و سبک او ادامه یافته است. این فصل با دستهبندی موضوعات وطنی همچون: آزادی، وحدت، به تصویر کشیدن مشکلات مردم، انتقاد از رجال سیاسی، مبارزه با استعمار و… خاتمه مییابد. و این مضامین بخش عمدهای از مجموعه اشعار عبدالله بردونی را به خود اختصاص داده است. به گونهای که میتوان گفت نبوغ وی در این زمینه شکوفا شده است. و عوامل زیادی از جمله: فقر و محرومیت، ظلم و ستم حاکمان، غربت و دوری از وطن و خانواده بر روی شعر وی تأثیرگذار بوده است. وی در بیان این اشعار از مکتب ادبی رمانتیسم تأثیربسیاری پذیرفته است. در تمامی این مراحل سعی بر آن بوده که از نمونههای شعری متناسب برای هر بخش استفاده شود.
سؤالهای اصلی تحقیق
با توجه به مطالب یاد شده در این پژوهش سؤالاتی مطرح میشود که پاسخ آنها زیربنای اصلی پژوهش را تشکیل میدهد. این سؤالات عبارتند از:
اشعار وطنی عبدالله بردونی به بیان چه موضوعاتی از مسائل ملی ـ میهنی پرداخته است؟
– دایره شمول مضامین ملی ـ میهنی عبدالله بردونی تا چه حدی است؟
– چه عواملی بر روی اشعار وطنی وی تأثیر گذاشته است؟
– اشعار وطنی وی بیشتر تحت تأثیر کدامین مکتب ادبی بوده است؟
فرضیهها
– بردونی در اشعار وطنی خود به بیان موضوعاتی چون آزادی، وحدت ، عشق و علاقه به وطن، به تصویر کشیدن مشکلات مردم، مبارزه با استعمار، انتقاد از رجال سیاسی، صلح و آشتی، جمهوریخواهی و… پرداخته است.
– با بررسی مجموعههای شعری وی معلوم شد که اشعار وطنی، قسمت اعظم دیوان دو جلدی او را تشکیل میدهد.
– تأثیر محیط و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی بر روی اشعار وطنی وی بسیار است و به نظر میرسد که شعر وی آیینه تمام نمای عصرش باشد.
– بردونی اشعار ملی و میهنی خود را بیشتر بر اساس مکتب رمانتیک سروده است.
ضرورت انجام تحقیق و اهداف
از آنجا که ادبیات معاصر یمن در این دوره نسبت به دورههای قبل ناشناخته مانده است و عبدالله بردونی از ادبای بزرگ دنیای عرب میباشد. مسأله وطن و سرودن شعر در خصوص آن یکی از اصلیترین مضامین شعری شاعران علاقهمند به میهن است که احساسات هر انسان آزادهای را برمیانگیزد و از سوی دیگر به خاطر بکر و جدید بودن موضوع و همچنین نیاز جامعه ادبی ایران نسبت به دستاوردها و آثار شاعران معاصر یمن به نظر میرسد که بررسی اشعار وطنی این شاعر بزرگ و نقشآفرین یک ضرورت پژوهشی باشد.
با توجه به این ضرورتها اهدافی که در پژوهش حاضر دنبال خواهد شد عبارت است از:
– معرفی عبدالله بردونی به عنوان شاعر، ناقد، کاتب و مورخ یمن.
– تأثیر محیط سیاسی ـ اجتماعی بر اشعار وطنی شاعر
– بررسی مضامین وطنی و شناخت مهمترین مضامین اشعار وطنی وی.
سابقه و پیشینه تحقیق
اگرچه در زمینه شعر وطنی معاصر ،تحقیقات و پژوهشهایی صورت گرفته است، اما در زمینه “بررسی اشعار وطنی عبدالله بردونی” تاکنون در محافل علمی و دانشگاهی ایران پژوهش کامل و جامعی مشاهده نشده است. اما در خارج ایران مقالات و پژوهشهای زیادی در مورد او وجود دارد که از تعدادی از آنها تا جایی که امکان دسترسی بوده، استفاده شده است. مهمترین آن رسالهای از آقای” ولید مشوح” است که به صورت کتاب به چاپ رسیده است. همچنین مقالات و گفتگوهای روزنامهای که از وی مصاحبه به عمل آورده شده است.
روش کار و منابع تحقیق
مطالب این پژوهش به روش کتابخانهای گردآوری شده است. و شیوه انجام کار ترکیبی از شرح، توصیف در فصل نخست است. به طور کلی سعی بر این بوده است که مجموعه کار مبتنی بر نوآوری باشد. منابع اصلی تحقیق کتابهای مختلفی در زمینه شعر وطنی و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر شاعر است. اما زیربنای تحقیق مجموعه اشعار عبدالله بردونی تحت عنوان “الأعمال الشعریه الکامله” است. و بخشی از منابع را نیز، مقالاتی که از سایت شاعر و مجله و سایتهای اینترنتی تشکیل میدهد. با توجه به فهرست منابع، روشن است که منابعی که به طور مستقیم مربوط به بردونی بوده است بخش کمتری از منابع را به خود اختصاص داده است. شاید بتوان این مسأله را به عنوان یکی از سختیهای کار مطرح کرد.
در پایان خداوند منان را سپاسگذاریم که توفیق داد این پژوهش در سایه رهنمودهای اساتید گرانقدر به اتمام برسد. امید است که تمامی خوانندگان لغزشها و خطاهای موجود در این اثر ناچیز را به دیده اغماض نگریسته و ما را با نظرات ارزشمند خود در اکمال آن یاری کنند.
فصل اول:
بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی عصر عبدالله بردونی
1- اوضاع سیاسی واجتماعی عصر شعر
به طور کلی میتوان تحولات سیاسی معاصر یمن را به دو دوره تقسیم کرد: 1- دوره قبل از قیام 1962م، 2- دورهای که با اعلان آن انقلاب آغاز شد.
1-1.اوضاع یمن قبل از انقلاب 1962م.
نظام حکومتی یمن قبل از انقلاب 1962م بر این اساس استوار بوده است که رئیس دولت عمدهدار دو قدرت مادی و معنوی یعنی پادشاهی و نوعی امامت بوده است و قانون دولت همان شریعت اسلام بود که در حقیقت، زمامدار، این شریعت را آنگونه که میخواسته تفسیر میکرده است.نظام حکومتی، یک نظام فردگرایی مطلق بوده و خزانه دولت به مثابه بیت المال محسوب میشده است. و رئیس حکومت در آن دخل و تصرف میکرده و انواع مالیات را بدون اینکه اساس ثابتی داشته باشد واجب مینموده است.1
1-2.تحولات سیاسی یمن در فاصله دو جنگ
یمن تا آغاز قرن بیستم همواره جزئی از امپراطوری عثمانی به شمار میآمد. دولت عثمانی به دلیل دوریاش از مرکز حکومت و قیامها و شورشهایی که بر علیه وی میشد نتوانست حکومت خود را در یمن مستقر کند، از جمله این قیامها، قیام امام زیدی یحیی حمیدالدین (1869 – 1948م) در سال 1905م بوده است؛ این خیزش و قیام با بستن قرارداد صلح “دعان” بین امام یحیی و حکومت عثمانی در اکتوبر سال 1911م پایان یافت.
با این قرارداد یمن به دو بخش تقسیم شد، منطقهای که تحت سیطره ترکها بود که شامل صنعاء و مناطق دیگر میشد، و دیگری منطقهای که تحت اداره امام یحیی بود که شامل مناطق کوهستانی و مناطق زیدیه نشین میشد. امام یحیی در این بخش خواستار خودمختاری در سایه سروری و سیادت عثمانیها بود. هفتسال بعد از گذشت قرارداد صلح “دعان” یمن به استقلال رسید. بعد از اینکه ترکها در جنگ جهانی اول آسیب زیادی دیدند و در برابر همپیمانانشان مجبور به تسلیم شدند و میان آنها در 30 تشرین 1918م آتشبس به وجود آمد که به موجب آن ترکها تعهد کردند که از کشور عربی بروند. در ماه نوامبر همان سال امام یحیی وارد صنعاء شد. از این تاریخ به بعد وی به توسعه و گسترش سیطرهاش بر بزرگترین بخش کشور یمن پرداخت.2
منطقه مرکزی از همان ابتدا توجه امام یحیی را به خود جلب کرد، زیرا به حاصلخیزی معروف بود. شش ماه پس از مقاومت مردم منطقه، نیروهای امام یحیی توانستند بر منطقه سیطره یابند، اما او نتوانست بر حکومت سعودی سیطره یابد، در نتیجه مجبور شد معاهده “الطائف” را با حاکم سعودی در نوزدهم مارس سال 1934م امضا کند، که در نتیجه آن درگیریها و مشکلات مرزی که میان آنها وجود داشت، پایان یافت. در همان سال، امام معاهده “مماثله” را با حکومت بریتانیا، با هدف تسویه مشکلات مرزی بین یمن و محمیات امضاء کرد اما این معاهده برای مردم یمن بیفایده بود و پیامدهای بدی را برای آنها به دنبال داشت.3
1-2-1.سیاست امام یحیی در داخل کشور
برای تسلط بر اداره یک کشور و ایجاد استقرار و امنیت در آنجا، بایستی یک نیروی نظامی قوی در کشور وجود داشته باشد، لذا امام برای اجرای طرحهای نظامی از افسران و سپاهیان ترک، که ساکن آنجا بودند، یاری طلبید. در نتیجه این کار، سپاه وی به دو قسم رزمی و دفاعی تقسیم شد. گروه دیگری هم به عنوان سپاه نفوذی داشتند. بیشتر افراد این گروه اخیر از مناطق کوهستانی شمال کشور بودند که بدون حقوق کار میکردند. همچنین امام برای تقویت سپاه خود، بعد از اینکه معاهده “صداقت و تعاون مشترک” را با عراق امضا کرد، در سال 1934م اولین گروه از جوانان را برای ادامه تحصیل به بغداد فرستاد، اما فوراً از کار خود پشیمان شد، زیرا میترسید این جوانان از جریانهای سیاسی خارج متأثر شوند و پس از بازگشت با نظام حکومتی او مخالفت کنند.4 بعد از این ماجرا امام ترجیح داد که گروههای آموزشی از خارج به یمن بیایند، تا تحت کنترل دولت باشند.
اولین گروههای نظامی در سال 1940م از عراق وارد کشور شدند، رئیس این گروه “عقید اسماعیل صفرت” بود. در انقلاب 1948م بر علیه امام انقلاب کرد، این گروه در تغییر سپاه یمن سهیم بودند و تأثیر آن در زمینه بیداری سیاسی نمایان است. هرچند در اداره حکومت اصلاحاتی صورت نگرفت.5
رفتارهای تأسفبار امام در اداره کشور همچنان باقی بود، نظام اداری شکل خاص و اسلوب مطلق مخصوص به خود داشت، زیرا زمام همه امور به دست او بود و در همه چیز بر اساس اختیار خود دخل و تصرف میکرد. در موارد اندک با مردم مشورت میکرد. مراکز اداری و سیاسی کشور را در دست طبقه بالای جامعه (سادات و قاضیان) محدود کرده بود. همچنین مردم یمن از فقر و انواع بیماریهایی که رایج بود و مالیاتهای سنگینی که حکومت بر آنها واجب نموده بود، رنج میبردند. همینطور، امام فعالیتهای بازرگانی را به قبیله و خانواده خود محصور کرده بود. مردم از نبود خدمات بهداشتی و آموزشی، و وسایل ارتباطی جدید، و نهادها و سازمانهای صنعتی و مالی رنج میبردند.
امام برای تحریم یمن با جهان خارج تلاشهای زیادی کرد، با این بینش که ارتباط یمن با جهان خارج و تأثیرپذیریاش از نظام و جریانهای سیاسی، موجب به خطر افتادن مرکز حکومتش میشود، در نتیجه این سیاست اشتباه وی یمن به شهرت جهانی، از نظر عقب افتادگی رسید.
در نتیجه رقابتهای استعماری و تمایل امام به افزایش قدرت خود، امام در دهه سی قرن بیستم مجبور به امضای یک سلسله معاهدههای صداقت و تجارت با کشورهای عربی و اروپایی شد که به موجب آنها در سال 1945م و 1947م به اتحادیه کشورهای عربی و سازمان ملل پیوست.6
1-2-2.حرکت ملی ـ میهنی بین دو جنگ
سیاست مرتجعانه امام یحیی باعث شد که شورشها و انقلابهای ملی ـ میهنی بر علیه حکومتش از دهه سی آغاز گردد، بویژه بعد از اینکه نیروهای او در مقابل سعودیها شکست خوردند. معاهدات مرزی که با کشور سعودی و بریتانیا در سال 1934م بست. این مخالفتها پس از اتمام جنگ جهانی دوم شدت یافت. وی سرانجام در سال 1948م توسط مخالفان ترور شد و حکومتش به سر رسید.7
1-3.تحولات سیاسی در یمن بعد از جنگ جهانی دوم
پس از جنگ جهانی دوم امام یحیی به جوانان اجازه تحصیل در خارج از کشور را داد. لذا شماری از آنها را برای آموزش رزمی به بغداد فرستاد. این افراد هنگامی که به وطن برگشتند به عقبماندگی خودشان در مقایسه با دیگر کشورها از نظر صنعت و تکنولوژی پی بردند، پس نسبت به نظام حکومتی اعتراض کردند. این افراد حزب آزادیخواه “احرار الیمن” تشکیل دادند. محل استقرار این گروه در عدن بود و وسایل ارتباطی در اختیار داشتند. همچنین افراد زیادی از طبقه بازرگانان که مایل به سرنگونی رژیم پادشاهی بودند از این حزب طرفداری کردند.
امام یحیی در اواخر عمر خود به اتحادیه عرب پیوست. عضو سازمان ملل متحد شد و با سایر کشورهای عرب بر علیه رژیم صهیونیسم فعالیت کرد. او همچنین از جانب رهبران قبایل قول بیعت با پسرش احمد را به عنوان ولیعهد گرفت. در این هنگام مخالفان رژیم پادشاهی (جمهوری خواهان) در یک میثاق مقدس ملی به توافق رسیدند که یک پیشوایی بر اساس قانون اساسی تحت رهبری سید عبدالله الوزیر تأسیس کنند؛ سرانجام رژیم مستبدانه امام یحیی در سال 1948 م با کودتای الوزیر با حمایت سران قبایل سرنگون گردید و امام ترور شد. این اولین کودتایی بود که پس از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد و از سوی جهان عرب غیرقانونی اعلام شد.8
1-3-1.یمن در زمان حکومت امام احمد
امام احمد از آذار سال 1948م حاکم یمن شد. او همانند پدرش مستبدانه حکومت کرد. هیچ گونه اصلاحات سیاسی و اداری و اجتماعی به سبب ضعف سلطهاش در اداره کشور انجام نداد؛ بلکه سعی میکرد که یمن در همان وضعیت اولیه باقی بماند، اما این نقشه او بیفایده بود، زیرا دیگر سطح اطلاعات مردم بالا رفته بود و وسایل تبلیغاتی و ارتباطی برای مردم فراهم بود؛ لذا مردم بر علیه وی قیام کردند.
او بسیاری از رهبران قیام را اعدام و برای مدت زمان طولانی دیکتاتوری سهمگینی را در آنجا حکمفرما کرد، به همین سبب این حزب مدتی از فعالیت بازماند.9
1-3-2.انقلاب 1948م و 1955م.
مردم برای رهایی از نظام حکومتی و بدیها و مصیبتهایش، از سال 1937م شورشها و اعتراضهایی کردند؛ حزب آزادیخواه (احرار الیمن) یمن در این سال تأسیس شد، و مشهورترین افراد این حزب احمد محمد نعمان و… بودند و مقر فعالیت آنها در یمن بود. در سال 1948م بین فلسطین و صهیونیسم جنگ در گرفت. در هفدهم شباط نیز در صنعاء انقلاب شد. و امیر عبدالله الوزیر، و ابراهیم پسر یحیی در این انقلاب شرکت کردند.
امام یحیی در این انقلاب کشته شد؛ عبدالله الوزیر رئیس حکومت شد. اما این انقلاب شکست خورد، زیرا امام احمد قبایل پیرامون خود را گرد آورد و در 13 آذار به این حرکت پایان داد. خودش امام یمن شد و تعز را مقر دولت خود قرار داد. هفت سال از شکست انقلاب 1948م گذشت. کشورهای عربی “عراق، سوریه، لبنان، مصر، اردن و…” در زمینههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی پیشرفت کردند، اما یمن در همان وضعیت پیشین باقی بود، لذا در آذار سال 1955م امیر عبدالله الوزیر بر علیه وی قیام کرد. امام احمد به قلعه “العودی” پناهنده شد، اما پسرش توانست وی را نجات بدهد و دوباره به منصب خود برگردد.10
1-3-3.کوششهای اصلاح طلبانه
پس از شکست انقلاب در سال 1955م حاکم یمن تصمیم گرفت که شیوه سیاستمداری اش را تغییر دهد، لذا ابتدا فعالیت خود را در زمینه بینالمللی آغاز کرد. سپس به تحریم کشور پایان داد. او همچنین برای ساخت جادهای در صنعاء با چینیها یک قرارداد را امضاء کرد، در ژانویه 1951م به منظور توسعه و عمران با انگلیس و فرانسه و آمریکا وارد مذاکره شد و در این راستا موفق شد؛ زیرا توانست از دولتهای یاد شده کمکهای فنی را دریافت نماید و همزمان با ایجاد این تحولات در کشور، با کشورهای خارجی از جمله آمریکا و انگلستان و مصر روابط سیاسی برقرار کرد. در فوریه 1958م ولیعهد کشور با هدف تأسیس فدراسیونی با مصر به قاهره سفر کرد. با خواسته وی موافقت شد، فدراسیون مزبور به نام “دولتهای متحده عربی” نامگذاری شد؛ همچنین در آن تصویب شد که از سیاست خارجی و خط مشی دفاعی مشترکی پیروی کنند و در مرحله بعدی، سیاست گمرکی و پول واحد به مورد اجرا درآید؛ اما هیچ اقدام مثبتی در این زمینههای یاد شده به عمل نیامد، و دو سال بعد در دسامبر 1961م، مصر فدراسیون را منحل کرد.
در شمال کشور از آغاز دهه 60 انجمنها و نهادهای سیاسی تأسیس شد که به مخالفان دولت امام احمد پیوستند از جمله این نهادها، نهاد افسران آزادیخواه (الضباط الأحوار) بودند و عبدالله المغنی، و عبدالله الجزیلات رهبران آن بودند. این حزب در سال 1961م در صنعاء تأسیس شد، و با دیگر احزاب مدرسه رزمی صنعاء ارتباط گستردهای داشت. هدف این احزاب از همان ابتدا، بر پایه از بین بردن نظام حکومتی در شمال کشور، برپایی نظام جمهوری و ساختن آیندهای برتر بر اساس روابط اجتماعی جدید، آزادی جنوب یمن (محمیات)، و تأکید بر حق مردم برای ایجاد یک دولت کامل استوار بود.11
1-3-4.اوضاع سیاسی و اجتماعی در شمال یمن
مردم یمن در این بخش کشور شاهد درگیری و تحولات عظیمی بودند، از یک طرف درگیری ترکها (که به واسطه نیروی نظامی بر بزرگترین بخش شمالی سیطره یافته بودند) و از طرف دیگر نیروهای مقاومت و پایداری کشور به رهبری امام یحیی حمیدالدین که تنها نیروی سیاسی و نظامی یمن در آن زمان بود؛ تا اینکه سرانجام جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و دولت عثمانی در این جنگ خسارت زیادی دید، لذا بعد از پایان جنگ جهانی اول تسلیم شد و به موجب آن از یمن بیرون رفت.
پس از اینکه ترکها به کنار رفتند، امام یحیی به راحتی توانست بر همه کشور “بخش شمالی” سیطره یابد. به گونهای که امام به خاطر استقرار حکومتش از آغاز سال 1918م تلاش کرد ترکها را به دورافتادهترین مناطق کشور انتقال دهد. او همچنین مالیاتهای سنگینی را بر مردم واجب کرد و آنها را به انجام کارهای ناشایست واداشت، و سیاست گروگانگیری فرزندان سران قبایل را به خاطر ترس از سرکشی آنها در کشور رواج داد، زیرا فکر میکرد با وجود این سیاستها کسی قادر نیست که به حکومتش پایان دهد. بیش از حد بر مردم ظلم و ستم میکرد و تجارت را بسیار محدود کرده بود و آموزش در همان شکل ابتدایی باقی مانده بود؛ اوضاع کشور از لحاظ آموزشی ـ فرهنگی بسیار عقب افتاده بود. مردم در مساجد درس میخواندند و بیشتر روستائیان از شدت بیسوادی رنج میبردند.
امام یحیی و پسرش امام احمد گمان میکردند که اگر مردم را در فقر و محرومیت نگه دارند و نیروهای مخالف با حکومتشان را از بین ببرند با وجود این سیاستها، کسی نمیتواند به حکومتشان پایان دهد. همانگونه که افراد جامعه را بر اساس ملیتها و نژاد و رگ و ریشه طبقهبندی کردند. در نتیجه این سیاست اشتباه آنها، منجر به سرکشی و تظاهرات و انقلابهایی شد که نتیجهاش انقلاب 26 سپتامبر 1962 م بود.12
جامعه قبل از انقلاب 1962م بر اساس تقسیمبندی زیر بوده است:
الف)- سادات: به آن گروه اجتماعیای اطلاق میشد که مهمترین پستهای دولتی به آنها اختصاص داشت و ادعا میکردند که نسبشان به امام علی( میرسد، لذا به سبب نسبشان، حق تملک دینی و مذهبی را دارا بودند؛ این گروه توانستند برای زمان طولانی بر مردم یمن حکومت کنند و از امتیازات ویژه آن برخوردار شوند.
ب)- قضاه: این افراد به شیوه قاضیان در دولت امامی کار میکردند، به واسطه حرفه شان موقعیت اجتماعی خوبی کسب کرده بودند، که به موجب آن با دیگر افراد جامعه فرق داشتند. این حرفه به عنوان یک ارث برای فرزندانشان نیز باقی میماند؛ اما نسبت به سادات یک درجه پایینتر بودند. این سیاست امامیه باعث افشای فقر و جهل و بیماریهای گوناگون شده بود.
ج)- بازرگانان: این طبقه اجتماعی از هر گونه امتیازات سیاسی محروم شده بودند، و افرادشان در شهرهای بزرگی همچون صنعاء و تعز و حدیده متمرکز شده بودند و قاعده و قانون صنعتی و تجاری خاصی برای آنها وجود نداشت، لذا فعالیت آنها به خرید کالاهای ضروری از شهرهای ساحلی و فروش آنها در داخل کشور و همچنین بازار فراوردههای کشاورزی مانند پنبه و قهوه در داخل و خارج کشور محدود شده بود؛ در نتیجه قید و بندهای زیادی که نظام حکومتی برای این افراد قرار داده بود، نظام تجاری رشد نکرد و همواره وضعیت بازار در مضیقه و تنگنا بود، و اقتصاد پایههای درآمد خود را از این بازار تأمین میکرد، همانگونه که نقش تاجران قدیم در داخل کشور به وارد کردن کالاهای مورد نیاز حاکمان محدود شده بود.
همین سیاستهای بازدارنده باعث شد که آنها در رشد و توسعه نقش نداشته باشند. این همان چیزی است که تاجران مهجر را واداشت که عدن را پایگاه و مقر اصلی انقلاب و قیام بر علیه نظام حکومتی آن زمان قرار دهند. افرادی که از قدرت و سیاست امام یحیی فرار کرده بودند برای برپایی انقلاب، از نیمه دوم قرن بیستم فعالیتهای زیادی کردند.
د). قبایل: این افراد ساکنان مناطق شمالی و شمال شرقی یمن بودند که برای گذراندن امورات زندگی به زراعت فصلی متکی بودند. قبایل در زمان حکومت امامیه (1918 – 1962م) برای انجام عملیات زد و خورد در مناطق کشاوری نقش مثبتی نداشتند، در مناطق شرقی وحدتهای قبیلهای بدوی دیده شده که فعالیت اصلی آنها جابهجا کردن کالاها و مسافرین به کاروانهایشان که مالک آنها بودند محدود شده بود، اما شدت فقر و بدبختی در این گروه به گونهای بود که ائمه زیدی فکر نمیکردند که فرزندان این طبقه روزی با حکومت آنها مخالفت کنند.
ه). کشاورزان: اغلب ساکنان یمن در بخش شمالی را این گروه تشکیل میدادند؛ ایشان همواره بزرگترین گروه (طبقه) اجتماعی بودند و تنها منبع درآمد آنها محصولات کشاورزی بود. این طبقه به ضعف نظام قبیلهای مشهور بودند و بروز روابط فئودالی و شبه فئودالی این گروه را به گونهای قرار داد که برای بهتر کردن امورات زندگی به سازمان مدنی دولت تمایل پیدا کنند.13
1-3-5.انقلاب و پایان حکومت ائمه در یمن
روزهای پایانی حکومت امام احمد شاهد اضطراب و ناآرامیهای گستردهای در سراسر کشور بود، به گونهای که نزدیک بود امام احمد توانایی اداره کشور را از دست بدهد، زیرا نبرد میان نیروهای مسلح و قبایل انقلابی و طلاب زیاد شده بود. از آب سال 1962م صنعاء و دیگر شهرهای یمنی شاهد تظاهرات و راهپیمایی طلاب بودند، این تظاهرات تا ایلول 1962م با وجود مشکلات زیاد ادامه داشت. در چنین شرایطی در 18 ایلول 1962 امام احمد درگذشت؛ ولیعهد “محمد بدر” پسر امام احمد حاکم یمن شد و بر خود لقب “المنصور بالله” نهاد. اما او متوجه بحرانی بودن موقعیتاش، به سبب دشمنی مخالفان با حکومت خاندان پدریاش شده بود. اعلان نمود که تصمیم دارد در اداره کشور اصلاحات انجام دهد، لذا دستور داد که زندانیان و تبعید شدگان مورد عفو قرار گیرند و مالیاتهایی که از سال 1962م باقی مانده بود، بخشیده شود، همچنین نظام گروگانگیری را لغو کرد، حقوق سپاه را افزایش داد و به ایجاد شورا پرداخت. اما این اصلاحات و وعدهها بعد از اینکه افسران حزب آزادیخواه تصمیم گرفته بودند نظام حکومتی کشور را از طریق نبرد مسلحانه تغییر بدهند، اتفاق افتاد. هشت روز پس از اینکه “محمد بدر” منسب امامت را به عهده گرفت انقلاب 1962م رخ داد و سپاه با قدرت تمام به نظام حکومتی آنها پایان داد و نظام جمهوری را در کشور اعلان نمودند. رهبران حزب عبدالله سلال، عبدالله جزیدات، علی عبدالمغنی، عبداللطیف ضیف الله بودند.14
1-3-6.انقلاب 1962م و اعلان جمهوری
انقلاب 26 سپتامبر سال 1962م به حکومت فردی مطلق در شمال یمن پایان داد، و جمهوری عربی یمن را اعلان نمود. در این سال اولین قانون موقت برای یمن تصویب شد و رهبر آن عبدالله سلال گردید. رهبران انقلاب هدف خود را از برپایی انقلاب به شرح ذیل بیان کردهاند:
1- پایان دادن به حکومت فردی مطلق و نفوذ بیگانگان در یمن.
2- پایان دادن به حکومت پادشاهی و برپایی حکومت جمهوری دمکراتیک اسلامی بر اساس عدالت اجتماعی برای ایجاد یک دولت موحد که تجسم کننده مردم و تحقق خواستههای سیاسی آنان باشد.
3- در زمینه داخلی:
1. زنده نگه داشتن شریعت اسلام به روش صحیح و درست و از میان برداشتن بغض، کینه و تفرقه میان نسلهای مذهبی.
2. نظمدهی جمهور مردم.
3. رعایت نظم و سازماندهی سپاه به شیوه جدید، تا یک نیرو برای حمایت مردم و انقلاب باشد.
4. ایجاد انقلابی فرهنگی – آموزشی برای پایان دادن به اختلافات گذشته که جهل و عقب ماندگی فکری را عمیق نموده بود.
5. تحقق عدالت اجتماعی از طریق نظام اجتماعی متناسب با واقعیت زندگی مردم و روح شریعت اسلامی و آداب و رسوم ملی و میهنی نیکو.
6. تشویق بازگشت مهاجران به وطن و استفاده از تجارب و اموال آنها.
7. التزام و پایبندی به سیاست، مقاومت در برابر استعمار و دخالت بیگانگان.
8. پیمان با سازمان ملل متحد و تأیید جایگاه آن.15
در سوم اکتوبر 1962م شورای انقلابی، قانون موقتی را اعلان نمود که اصول و مبادی آن برپایه موارد ذیل پایهریزی شده است. 1- بازگشت به شریعت حقیقی اسلام 2- لغو نژادپرستی. 3- برقراری مساوات و برابری در برابر قانون 4- پایان دادن به کینهها میان زیدیه و شافعی 5- بالا بردن سطح زندگی مردم و اجرای برنامه و طرحهای اقتصادی. 6ـ مردم منشأ قدرت باشند. همه قانونها از شریعت اسلام گرفته شود.16
1-3-7.جمهوری دمکراتیک خلق یمن
الف) جنوب یمن تحت نفوذ و سیطره بریتانیا
جنوب یمن شامل عدن، و دو منطقه شرق و غرب و جزرکوریا موریا و کمران میباشد؛17 دو منطقه شرق و غرب از امارتها و مناطق شیخنشین زیادی تشکیل شده است. منطقه شرق از چهار امارت (واحدی، کثیری، قعیطی، مهره) و منطقه غرب، از بیش از سی امارت و شیخنشین و پادشاه تشکیل شده است.18
در این سایت فقط تکه هایی از این مطلب با شماره بندی انتهای صفحه درج می شود که ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت کلمات به هم بریزد یا شکل ها درج نشود
شما می توانید تکه های دیگری از این مطلب را با جستجو در همین سایت بخوانید
ولی برای دانلود فایل اصلی با فرمت ورد حاوی تمامی قسمت ها با منابع کامل
از میان همه شهرها و بنادر جنوب یمن، شهر عدن و بندر آن به واسطه موقعیت تجاری و استراتژیکی که داشت توجه بسیاری از بیگانگان از جمله بریتانیا را به خود جلب کرد. از زمان جنگ استعمار فرانسه با مصر در سال 1798م بریتانیا به اشغال بندر عدن چشم دوخته بود. دولت بریتانیا، حادثه غرق کشی هند که در نزدیکی بندر عدن در سال 1839م اتفاق افتاد، دستاویز قرار داد و نیروهای دریایی را به رهبری “هانیز” بر علیه عدن شوراند، این نیروها توانستند به مقاومت سرسختانهای که عربها از خود نشان دادند، پایان دهند و عدن را اشغال کنند. “هانیز” اولین مقیم سیاسی بریتانیا در عدن شد، او به تنهایی با همه قدرتهایی که در یمن بودند مقابله کرد و سرانجام توانست اداره کشور را به دست بگیرد.19
حکومت بریتانیا در آغاز با مشکلات زیادی مواجه شد. بزرگترین مشکل وی ،مقاومت قبایل مجاور عدن برای بیرون راندن آنها از آنجا بود. اما همه تلاشهای آنها بیفایده بود، زیرا آنها مجهز به سلاح و وسایل ارتباطی پیشرفته بودند. بعد از اینکه از شدت مقاومت آنها کاسته شد و بریتانیاییها از مرکز حکومتشان ایمن شدند، گام دیگری در جهت گسترش نفوذ خود در منطقه برداشتند و با سلاطین و امرای همسایه عدن یک سلسله معاهدات “الصداقه” بستند؛ سپس جزرکوریاموریا و منطقه بریم واقع در تنگه “باب المندب” را در سال 1859م اشغال نمودند.
بعد از گشایش کانال سوئز در سال 1869م و سیطره عثمانیها بر یمن، برای بار دوم در سال 1872م حکومت بریتانیا به امضای یک سلسله معاهدات “الحمایه” با سلاطین و امرایی که قبلاً گفته شد، روی آورد و با آنان معاهده “الصداقه” را امضا نمود، زیرا از احتمال نفوذ عثمانیها در جنوب و اشغال مناطق آنها به وحشت افتاده بود. به موجب این معاهداتی که سالهای 1886م و 1914 م امضا کرد، بریتانیا تعهد کرد که از آنها در برابر دشمنان خارجی حمایت کند، در مقابل آنها نیز تعهد کردند که با هیچ قدرت خارجی ارتباط نداشته باشند و زمینهای زراعی خود را فقط بریتانیاییها بدهند.20
ب) حکومت بریتانیا در جنوب یمن در بین دو جنگ